Wednesday, September 12, 2007

مرض عجیبی‌ست ،میل به دوست‌داشتنی و نایس بودن و مرض عجیب‌تریست ،میل به منفور بودن .
در اینجا نایسیسم (میل به دوست‌داشتنی بودن) را بررسی می‌کنیم .
نایسیسم عبارت است از مرضی که در آن شخص تنها و تنها جهت راضی کردن دیگران از خود و یا جلب توجه /محبت /تمجید و تحسین ویا تشکر دیگران دست به کاری می‌زند .
در این میان ممکن است حتی شخص به خود آسیب بزند (عمدی یا غیر عمدی) ولی از این آسیب خیلی ناراحت نیست
چرا که حتی این آسیب را بهانه ای می‌داند تا او را قهرمان‌تر /زحمت‌کش‌تر /وظیفه‌شناس‌تر /و مهربان‌تر جلوه دهد .
یک مثال ساده :
فرض کنید شما به جوجه کباب درست کردن علاقه‌ دارید ،و می‌خواهید برای جمعی جوجه کباب درست کنید ،
هرچقدر هم بگویید که به این کار علاقه‌مندید و از آن لذت می‌برید ،بنده بعید می‌دانم که ناهار دادن 40 نفر ،آن‌هم یک تنه و دست‌تنها بدون کمک دیگران و ضمنا بدون داشتن هیچ ابزار بدرد بخوری ،
تنها و تنها از سر علاقه باشد ،و آن را نایسیسم تلقی می‌کنم .
و اگر آن وسط دستتان بسوزد و به موقع به دنبال درمان کردن 3 انگشت سوخته و تاول زده خود نباشید
و دائما به بقیه بفرمایید ،مهم نیست ،خوب می‌شود و سعی کنید خود را بی‌توجه به آن نشان دهید شدت نایسیسم را بیشتر ارزیابی می‌کنم .
 بهترین و مطمئن‌ترین راه برای مطمئن شدن از اینکه شخصی کاری را از سر نایسیسم انجام داده و یا صرف علاقه قلبی خودش برایش وقت گذاشته این است که
توجهی به کار انجام شده نکنید (من متوجهم که این روش کمی بی‌ادبانه است ،اما متاسفانه تنها راهی که تا الان موثر دیده‌ام همان است) ،اگر با عکس‌العمل‌هایی مانند :

-اینم جای تشکرته
-من دارم جون می‌کنم که تو ...
- چقدر قدر نشناسی و ...
-من اونهمه زحمت کشیدم که تو اصلا توجه نکنی

و برخورد هایی این چنین مواجه شدید ،می‌توانید مطمئن باشید که عمل انجام شده از سر نایسیسم است و از شما توقع تمجید /تشویق /تشکر /تحسین ویا توجه دارند .
چون اصولا وقتی کسی برای دلخوشی خودش کاری را انجام می‌دهد ،از بی‌توجهی دیگران و حتی بی‌ادبی آنها ،تا این حد آزرده خاطر نمی‌شود .
به خاطرات خودمان رجوع کنیم ،چند بار در مدرسه ،به ما کارهای گروهی‌ای داده شده که در نهایت بار تمام آن بر دوش یک نفر افتاده و نقش دیگران نهایتا در حد آوردن قیچی و مقوا و کشیدن کادر‌ها بوده ؟
و اگر احیانا نزد معلمی شکایت می‌برده‌ایم ،ایشان تاکید میکردند که "دیگران فلانند ،تو خوب باش "،و هنوز نمی‌فهمم چرا معلم مربوطه آنقدر به خودش زحمت نداده که جمله‌اش را اینطور تمام کند :"‌برای خودت خوب باش"
بارها دیده‌ایم هوار زدن معلم‌ها و استادها را که من برای شماها جون می‌کنم و یک نفر خیلی ساده می‌تواند بگوید : "خیر ،حضرت‌عالی برای حقوقتان جون می‌کنید و تلاش بیش از حدتان اگر از سر علاقه نیست ،و بابت زحمتی که می‌کشید انتظار تشکر دائم دارید ،مشکل خودتان است ."
چند بار علی‌رغم میل باطنی‌مان تکالیف مشترکی که با کس دیگری داشته‌ایم را نوشته‌ایم و نام او را هم پایش زده‌ایم ؟فقط و فقط برای آن‌که مهربان و از خودگذشته به‌نظر بیاییم ؟
و بی‌ربط نیست که تا آخر ترم بابت این‌که شخص مربوطه از ما تشکر نکرد ،شبانه‌روز بی‌اعصاب باشیم .
این مساله را به سادگی می‌توان حل کرد ،حداقل می‌توان به طرف گفت :"دارم در حقت لطف می‌کنم و فلان کار را برایت انجام می‌دهم ." و اگر پاسخ چیزی شبیه به "به جهنم" بود ،می‌توان به سادگی از این لطف و صدقه مثلا دوستانه گذشت .
انجام کاری برای دیگران زمانی محبت تلقی می‌شود که حقیقتا هیچ انتظاری در پی‌اش وجود نداشته باشد وگرنه لطف‌های بی‌انتهایی که بر آن چوب حراج زده‌ایم و انتظار تمجید و تشکر داریم همان بهتر که با توافق قبلی طرفین انجام شود .
تشکر کردن از دیگران را تایید می‌کنم ،اما تشکر کردن ،زمانی که از تو انتظار تشکر می‌رود را بی‌معنی‌ترین کار ممکنه می‌دانم .  .

No comments: