Friday, August 24, 2007


به شخصی با یک عدد دهان و دو عدد گوش جهت شنیدن و شنیده شدن نیازمندیم .

مچکرم

Thursday, August 23, 2007

Wednesday, August 22, 2007



  تهوع : اون نمایشگاه اتومبیل تو خیابون جلال آل احمد ، که آینه کاری شده و عکس ماشین ها رو روی کاشی ها انداخته ؛

فکر کنم طراح این نمایشگاه اتومبیل ، یه چیزی تو همین مایه ها باشه .

Saturday, August 18, 2007

Friday, August 17, 2007

حاجی لک لک ، در کجایی ؟
-رو بلندی
چی تو دستت ؟
-نون قندی
مال من کو ؟
-زیر آبکش
پس کو آبکش ؟
-پیشی برده
اگه پیشی رو ببینم ،
سر دمشو می چینم

Wednesday, August 15, 2007


کارمندان یک بانک خصوصی ، طی یک اقدام شگفتی آور
جهت رفاه حال مراجعین زحمت کشیدند

Monday, August 13, 2007

Sunday, August 12, 2007


با و تا و کاف و لام و واو و مُنذُ و مُذ خلا
رُبَّ ، حاشا ، مِن ، عَدی ، فی ، عَن ، علی ، حَتی ، الی

Saturday, August 11, 2007

فعالیت ذهنی :

1. وقتی از خیابون محل زندگیتون رد می شین سعی کنید به چشم کسی که تا به حال از اونجا رد نشده بهش نگاه کنید
2. وقتی از یه خیابونی رد می شین که براتون غریبه س به چشم کسی که مدتهاست اونجا زندگی کرده بهش نگاه کنید
- ما مشترکات فرهنگی زیادی داریم که نشات گرفته از دینمون ِ
- بله ، اتفاقا دوستی تعریف می کرد که همین دینمون نجاتش داده
ایشون تو عربستان بودن و راه رو گم کرده بودن اما می دونستن اگه مستقیم برن می رسن سفارت ایران؛ بعد با خودشون فکر کردن که خب ما همیشه تو نماز می گیم صراط مستقیم
خلاصه دردسرتون ندم ، ایشون به تاکسی ها می گن مستقیم و به خوبی و خوشی می رسن به سفارت
و این جوریه که دین ما و زبون عربی به کمک دوست هموطنمون می یاد و ایشون رو از گم شدن نجات می ده


من فقط بفهمم منظور مجری ِ کانال 1 ، از تعریف کردن همچین خاطره ای , ونسبت دادنش به دین و نماز چی بوده ... 

Friday, August 10, 2007

از خطاط هنرمند این مرزوبوم خواهش می کنیم روی سن بیان و یه دهن برامون آواز بخونن...