Saturday, January 19, 2008

با این سرمای نکبتی که به جونمون افتاده، دلم از اون کلاه‌های پشمی مزخرف‌ دوران کودکی می‌خواد که عبارت بود از یه استوانه‌ی کاموایی (اغلب زبر)، با ارتفاعی برابر بالای کله تا پایین گردن که فقط جای چشماش خالی بود.

Tuesday, January 15, 2008

به امام قسم یهو می‌بینی شد اواسط تیرماه و هنوز داره برف می‌یاد و مجری محترم برنامه اومده تو حیاط استودیو می‌گه:
-خوب بینندگان عزیز، همون‌طور که شاهد هستین ما امسال تابستون خوب و پرآبی رو پیش رو داریم و پشت‌سر می‌گذاریم

Sunday, January 13, 2008

در هر درجه سرمایش دو نکبت است و بر هر نکبت فحشی واجب