و من بالاخره سوزنهای سبز دیدم.
بعد از 3 سال. دقیقا بعد از سه سال زور زدن بالاخره یه روش شخمی شخیلی پیدا شد که بتونیم سوزنهای سبز رو از حلال بسیار سمی و سرطانزا دربیاریم و بفرستیم توی آب. اینکه ماجرا چقدر سوتی داره جای خودش. کلا وقتی پا به عرصهی شیمی میذاری سوتی در سیستم رو باید بپذیری انگار. اما بهرحال خوشحالم که بعد از عمری بالاخره به یه جایی رسید این پروژهی خاک بر سر.
امیدوارم همچنان شانس نیاورده باشم. امیدوارم که وقتی تکرار میکنم تست رو درست دربیاد. سیستم هنوز نقصهای خیلی زیاد داره و تقریبا چندین پارامتر رو باید عوض کرد و هرکدومشون میتونه کلی دردسر داشته باشه. اما بالاخره در یه نقطهای هستیم که بشه رو کاغذ یه ضربدر زد که بگیم اینجاییم الان.
8 comments:
باریکلا باریکلا.
ببخشید، من با زکریای ساقی کاشف سوزن سبز کار داشتم
بله در واقع مخترع، مخترع سوزن سبز از محلول سرطان زای خطرناک، با قابلیت قرارگرفتن در آب.
لطفا وقتی اومدن این کارت تبریک رو بدین خدمتشون
ببخشید، من با زکریای ساقی کاشف سوزن سبز کار داشتم
بله در واقع مخترع، مخترع سوزن سبز از محلول سرطان زای خطرناک، با قابلیت قرارگرفتن در آب.
لطفا وقتی اومدن این کارت تبریک رو بدین خدمتشون
اون ضربدره چه حالی میده زدنش
خسته نباشی :)
چقد ما دوستای رد بهش حال میدبم واقعاً. :))))
خیلی کیف داره آدم از دوستاش خبرهای خوب بشنوه. سرحال میاد
ما هم سعی میکنیم جبران کنیم اینجوری
;)
من شماها رو خیلی دوست دارم. میدونین؟
زکریای ساقی :))))
Post a Comment