Wednesday, September 3, 2008

خوش خوشک داري تو خيابون راه مي‌ري و يهو وحشتي تمام تنت را مي‌لرزاند، "نکند با لباس توي خانه آمده‌ام بيرون؟"
نگاهي به پايين مي‌اندازي و مي‌بيني که نخير، همه لباس‌ها سرجايشان هستند، اما وحشت ناگهاني از اينکه نکند با شلوار راحتي بيرون آمده باشي چند دقيقه‌اي تنت را مي‌لرزاند.
خيلي دوست دارم بدانم اگر واقعا يکدفعه اشتباهي با شلوار شل و ول ِ توي خانه بيرون بيايم و وسط راه بفهمم، چه‌جور برخوردي با موقعيت مي‌کنم

No comments: