Wednesday, October 20, 2010

تا الان 1 پرزنتیشن انجام داده ام. از پرزنتیشن‌های اون درس 2 تای دیگه مونده. واسه یه درس دیگه یکی دیگه. واسه یه درس دیگه، دوتا دیگه مونده.
غیراز اون موضوع تز معلوم شده و دانشجوی دکترایی که مسئول منه (و ضمنا استادها) با اینکه میگن "آره ما میدونیم این ترم درس زیاد داری و وقت نداری" تخت گاز میخواد که من باشم و کار کنم و همون روز اولی رفتیم 3 تا دستگاه رو رزرو کردیم واسه هفته دیگه که 2 تا بعدازظهر کامل باید کار کنم. خوندن مقاله‌های طولانی و گنده‌ هم روش و باید گزارش پیشزفتم رو به صورت پرزنتیشن نشون بدم. 

از طرفی دائم به خودم میگم نکنه اولویت اول زبان فرانسه باشه و بیا بیشتر فرانسه بخونیم، آخر امسال میشه 2 سال زندگی تو کشور فرانسه زبان و اگه اون آخر وضعت مثل الان باشه لوزر تمامی. 
به همه اینها اضافه کنید که دلم میخواد ورزش کنم و هم واسه کمرم لازمه و هم واسه کم کردن وزن لامصب. 
نتیجه نهایی؟
امروز از ساعت 4-8 بعدازظهر خوابیدم. تو خواب هی میگفتم من باید پاشم کارامو بکنم، اما چنان مثل جنازه افتاده بودم که پا نشدم. 
الان ساعت 9 شبه و من هیچ‌کار نکردم غیر از یک گروپ میتینگ با استاد یه درس واسه پرزنتیشنی که داریم برا اون درس و رفتن و اومدن با دوچرخه زیر بارون و ضمنا تعمیر زنجیر دوچرخه که معلوم نبود چه مرگیشه، هی زنجیر مینداخت،‌من مجبور بودم وایسم ببینم چشه. 

هی خودم رو دلداری میدم که عب نداره. ولی خداوکیلی من نمیتونم ادامه بدم با این شرایط. روزی 10 ساعتم مجموع درس خوندنم باشه (کلاسا + کارای خونه) به ورزش و زبان نمیرسم و برعکس و برعکس. 

چی کار کنم من؟

5 comments:

Off said...

Begardamet toro man...un kabede be dard nakhord? Solar cello transistoro ina ham has...bio niz bassi mojud ast.contacte moi kholase naz:*
P.S:Tarazoo ro hol bede zire takht,manam haminkaro kardam va be sheddat javaab mide:D

3tlite said...

تا اونجا که من یادم میاد دوچرخه سواری هم جزو ورزش بوده همیشه. پس حالا که تازه خریدی چند هفته صبر کن و مرتب با دوچرخه برو اینور اونور تا بعد از چند هفته تاثیرش رو هم توی وزنت احیانا، هم توی سلامتی کلی بدنت ببینی.
به نظرم با این چیزایی که تعریف کردی رفتن به باشگاه و دویدن روی تردمیل و غیره اتلاف وقت هست و جایز نیست!
یکی دو ماه تا فصل برف وقت هست و میتونی دوچرخه سواری کنی حسابی. بعد از اون دوباره تصمیم بگیر که چی کار کنی.

بعدشم این که کارای خونه مگه فقط شنبه ها نیست؟ شنبه ها آشپزی کن و در طول هفته بخور دیگه! فقط میمونه ظرف شستن که اونم یه نفری و کاری نداره. خونه تمیز کردن هم که دو هفته یه بار بسه دیگه، وسواسی که نیستی؟

بعد کل اینا رو که بذاری کنار می‌بینی خیلی خیلی کم وقتتو می‌گیره.. اون دوچرخه زدن که خب به جای رفت و آمد با مترو و وسایل دیگه هست و فرقی نداره از لحاظ زمانی خیلی..

به نظرم بقیه ی وقتت رو کامل بذار برای درست و برای این که زندگیت خیلی غم انگیز نباشه هم به جای این که خود زبان رو بخونی، فیلم فرانسه ببین و کارتون فرانسه ببین (عاشق کارتون هم که هستی(.. منظورت رو از فرانسه خوندن نمیفهمم! یعنی میخوای بری کلاس؟ یا کتاب گرامر بخونی؟ یا چی؟ تو که توی محیط هستی کلاس لازم نداری.. باید با یکی فقط فرانسه حرف بزنی که دوستت باشه و صحیحت کنه و اینها. به جز این چیزی لازم نداری.

انقدر سخت نگیر. فکر کنم تو هم مثل خواهر من خیلی سخت میگیری همه چی رو. البته حق داری چون تنهای تنها هستی. ضمنا چرا میخوای لاغر بشی؟ حواست هست که اگه لاغر بشی اونجا که انقدر سرده بیشتر سردت میشه؟

red said...

آف: چرا اونها رو که چون دارمشون گذاشته ام کنار. اینها در مورد بقیه درسها بود.
دستت درد نکنه. در مورد ترازو، نمیتونم به خدا. هروقت نیبینم چاق شدم متنفر میشم از خودم.

ستی:
من گرنوبل بودم هم دوچرخه داشتم و مدت زمان دوچرخه سواریم از اینجا هم بیشتر بود. اما هیچ تغییری ایجاد نشد. در مورد یخ کردن هم، والا من پذیرفته ام که همیشه باید بلرزم. فرقی نمیکنه. من نمیدونم چی تو ژنتیک اینها هست که با اون پاهای نازک یه جوراب شلواری زنونه نابلونی میپوشن و با دامن کوتاه میان بیرون.
در مورد غذا، غذا رو تقریبا هر شب یا یک شب در میون درست میکنیم. بعضا با هم دیگه یا یکی درست میکنه و هر دو مون میخوریم. ظرفها هم شکر خدا میره تو ماشین ظرفسویی. فقط قابلمه ها رو باید شست.

واسه فرانسه، کلاس فرانسه مون بنظرم سوسول بازیه. میدونی چون بقیه اسپانیول هستند یا ایتالیایی، یه چیزهایی رو زود
catch up
میکنن. اما من بعضی چیزها واسم کاملا غریبه. باید بشینم از رو کتاب خودم بخونم. تلویزیون دیدن و حرف زدن با آدما تا وقتی دایره لغاتت هنوز کوچیکه و زمانهایی که میتونی صرف کنی محدودن خیلی فایده نداره.
مثل فارسی زبانیه که هیچی انگلیسی ندونه و هی فیلم انگلیسی ببینه، اون تاثیری که اصولا فیلم میذاره در موردش صادق نیست.

زهرا said...

یه جورهایی انرژی گرفتم و ذوق کردم. کیلومترها با من فاصله داری و شاید نوع مشکلاتت فرق کنه، اما همه‌مون موندیم چه کنیم. این یعنی درست می‌شه فک کنم...نه؟؟

Joker said...

فکرش رو بکن من همه اینها رو تازه الان خوندم! اه...تعطیلم ها... بابا همین دوچرخه سواری خیلی هم ورزش خفنیه. بیخیالش.حالا من که چوب کبریتم کجا رو گرفتم؟!بالاخره یه چیزی باید باشه که استخون بدبخت رو نگه داره