مامان هميشه ميگفت خبر فوت طالقاني رو كه شنيدم خيلي دلم سوخت. ايران نبودم و خبر رو كه شنيدم شوكه شدم و خيلي غصه خوردم. تو اين سالها هروقت سالگرد فوت طالقاني بود، مامان نگاه ميكرد و ميگفت: "آدم خيلي خوبي بود، يادمه چطور خبرش رو شنيدم. خيلي دلم سوخت." من از فرق طالقاني با بقيه اون موقعها خبر داشتم. ميدونستم كه آدم خوبي بوده و حرف حق ميزده و چيزاي ديگه. اما مفهومم نميشد غصهاي رو كه مامانم واسه طالقاني خورده و هميشه ميگه كاش تو تشييعش بودم.
حالا من خبر فوت آيت الله منتظري رو شنيدهم. برق از سرم پريده و مات و مبهوت دروديوار رو نگاه ميكنم. کاش تو تشييعشون بودم.
خيلي دلم سوخت.
خيلي.
سر حق ايستاد و آرام زندگي کرد و آرام هم رفت.
مرد راستگويي که ميون مردم جاودانه ميمونه.
حالا من خبر فوت آيت الله منتظري رو شنيدهم. برق از سرم پريده و مات و مبهوت دروديوار رو نگاه ميكنم. کاش تو تشييعشون بودم.
خيلي دلم سوخت.
خيلي.
سر حق ايستاد و آرام زندگي کرد و آرام هم رفت.
مرد راستگويي که ميون مردم جاودانه ميمونه.
No comments:
Post a Comment