يه روزهايي هست تو تقويم که من هيچ خوشم نميآد ازشون. يکيش همين فردا، يکيش جشن نيکوکاري.
علتش هم اينه که بيرون که خبري نيست، تلويزيون هم هي جشن باشکوه نشون ميده که توش دوتا مجري نشستن بغل دست هم، چلند و چار ميگن و هي ميخندن و از مردم تشکر ميکنن.
نامردا به برنامه کودک هم رحم نميکنند، مجريهاي برنامه کودک رو هم ميآرن رو يه سن که کفش فرش پهن شده. با کفش ميرن روي فرش (يکي از کارهاي بد بزرگ) و فقط هرازگاهي داد ميزنن:" حالا همه با هم بگين ...". ملت هم درحاليکه جلوي دوربين بپّربپّر ميکنن داد ميزنن "...".
فردا نه عمه هتي نشون ميده، نه عمو قناد و سهتا عموها، نه چاق و لاغر. عوضش برنامهي ويژه و جشن پرشکوه دارن و مجريهايي که هي لبخند ميزنن و از استوديو ميدون انقلاب ميرن استوديو ميدون امام حسين، بعد استوديو آزادي و هي چرخش و هي چرخش.
علتش هم اينه که بيرون که خبري نيست، تلويزيون هم هي جشن باشکوه نشون ميده که توش دوتا مجري نشستن بغل دست هم، چلند و چار ميگن و هي ميخندن و از مردم تشکر ميکنن.
نامردا به برنامه کودک هم رحم نميکنند، مجريهاي برنامه کودک رو هم ميآرن رو يه سن که کفش فرش پهن شده. با کفش ميرن روي فرش (يکي از کارهاي بد بزرگ) و فقط هرازگاهي داد ميزنن:" حالا همه با هم بگين ...". ملت هم درحاليکه جلوي دوربين بپّربپّر ميکنن داد ميزنن "...".
فردا نه عمه هتي نشون ميده، نه عمو قناد و سهتا عموها، نه چاق و لاغر. عوضش برنامهي ويژه و جشن پرشکوه دارن و مجريهايي که هي لبخند ميزنن و از استوديو ميدون انقلاب ميرن استوديو ميدون امام حسين، بعد استوديو آزادي و هي چرخش و هي چرخش.
No comments:
Post a Comment