عمو تم، به مناسبت پيروزي فرزند خلفش دعوتمان كرده كلبهش.
گفت صبح رفته دم مزرعهي ارباب سابق و با نيش باز بهش گفته:"چطوري پيرمرد؟ هيچ ميبيني چرخش روزگار رو؟"
و بعد سوتزنان برگشته کلبه.
گفت صبح رفته دم مزرعهي ارباب سابق و با نيش باز بهش گفته:"چطوري پيرمرد؟ هيچ ميبيني چرخش روزگار رو؟"
و بعد سوتزنان برگشته کلبه.
No comments:
Post a Comment